مبنای حقوقی دادخواست
اگر در قرارداد به نفع یکی از طرفین، شرطی پیش بینی شود، اعم از آن که شرط فعل باشد یا شرط صفت و یا شرط نتیجه، در صورت تخلف متعهد از شرط و یا بی اعتباری شرط، مشروطُ له می تواند، اقدام به فسخ قرارداد کند.
اگر شرط مندرج در قرارداد شرط صفت باشد، مانند آن که در قرارداد شرط شود، ملک مورد معامله دارای صفت و ویژگی خاصی باشد، در چنین حالتی اگر ملک، فاقد ویژگی مذکور در قرارداد باشد، خریدار حق فسخ قرارداد را دارد.
در صورتی که شرط مذکور در قرارداد، شرط فعل باشد، اگر شخص متعهد به تعهد عمل نکند، شخصی که تعهد به نفع او شده است، ابتدا باید الزام متعهد به انجام تعهد را از دادگاه بخواهد. در صورتی که متعهد تعهد را انجام نداد، متعهدُ له می تواند، شخصاً و یا از طریق شخص ثالث، تعهد را انجام و هزینه های آن را از متعهد دریافت کند. در صورتی که امکان اجرای تعهد از طریق متعهدُ له و یا شخص ثالث نیز نباشد، متعهدُ له می تواند، اقدام به فسخ قرارداد کند.در هر یک از موارد فوق، شخصی که در قرارداد به نفع او شرطی ذکر شده است، می تواند پس از فسخ قرارداد به هر نحوی، داد خواست تأیید فسخ قرارداد را در دادگاه حقوقی مطرح کند.
طرفین دعوی
پس از فسخ قرارداد از سوی صاحب حق فسخ، هر یک از طرفین دعوی می تواند، دعوای تأیید فسخ را در دادگاه صالح طرح کند.
مرجع صالح برای رسیدگی
دعوی تأیید فسخ قرارداد در صورتی که مربوط به معاملات ملکی باشد، دادگاه محل وقوع ملک، صلاحیت رسیدگی خواهد داشت.
نحوه اجرای رأی
محکمه فقط فسخ را تأیید می کند و درواقع فسخ، زمانی حاصل می شود که متعهدُ له آن را اعمال و به طرف مقابل، اعلام می کند. بنابراین اجراییه در این دعاوی صادر نمی شود و حکم دادگاه تنها جنبه اعلامی دارد.