مبنای حقوقی دادخواست
طرح دعوای الزام به تحویل ملک، زمانی موضوعیت دارد که ملکی بر اساس یک عقد صحیح خریداری شده و عقد بیع هنوز منحل نشده و فروشنده از تعهد خود نسبت به تحویل ملک، تخلف کرده است.
در این که به استناد سند عادی می توان دادخواست الزام به تحویل مبیع را مطرح کرد، بین دادگاه ها اختلاف است. اکثر دادگاه ها معتقدند، صرفاً مالک رسمی ملک می تواند، چنین دادخواستی را مطرح کند و در مقابل، عده ای معتقدند که می توان براساس سند عادی، چنین خواسته ای را طرح کرد. لازم به ذکر است براساس نظریه فقهی که اخیراً شورای نگهبان صادر کرده است، دادگاه نمی توانند، اسناد عادی را که قراین و ادله ی قانونی یا شرعی معتبر بر صحت مفاد آن ها باشد، به استناد مواد 22، 46، 46، 47، 48 قانون ثبت، بی اعتبار بدانند و به آن ترتیب اثر ندهند، لذا به نظر می رسد با توجه به این نظریه، می توان به استناد بیع نامه ی عادی، دادخواست الزام به تحویل مبیع طرح کرد.
طرفین دعوی
خواهان دعوای الزام به تحویل مبیع، خریدار و خوانده ی این دعوی، فروشنده است که از تحویل دادن ملک خودداری می کند.
مرجع صالح برای رسیدگی
دعاوی راجع به املاک باید در دادگاهی مطرح شود که ملک در محدوده قضایی آن دادگاه واقع شده است.
نحوه اجرای رأی
با صدور رأی قطعی مبنی بر تحویل ملک، نوبت به اجراییه می رسد و برای اجرای حکم و تحویل ملک، اقدام می شود.
در این مرحله چنانچه ملک در اختیار شخص دیگری (ثالث) باشد و شخص ثالث هیچ گونه قرارداد معتبری که تصرف او در ملک را مجاز کند، نداشته باشد، این تصرف در حکم غصب است و برای تخلیه و تحویل ملک، نیاز به اقدام و یا دادخواست دیگری نیست و تخلیه انجام می شود. اگر متصرف ادعای حقی نسبت به ملک داشته باشد، یک هفته مهلت دارد که به دادگاه مراجعه کند و اگر ظرف پانزده روز از تاریخ مهلت مذکور از دادگاه صالح، قراری مبنی بر تأخیر اجرای حکم به اجرای احکام ارایه نشود، عملیات اجرایی ادامه پیدا خواهد کرد و پس از تخلیه، ملک به خریدار تحویل می شود.